گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد
باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۶ساعت 17:0 توسط علی رضایی | دزد باورها...
ادامه مطلبما را در سایت دزد باورها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghessegoo1380 بازدید : 159 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 19:38